خودش
سه شنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۳۴ ق.ظ
برای همه دعا کردم. همه آنهایی که التماس دعا گفته بودند. همان چه خواسته بودند را خواستم، و چیزهای دیگر. زیر قبهاش دعا مستجاب میشود. میلاد شهادت میخواست. فاضل گفت دلتنگ حرم شدهام. برادرم چیزی نگفت، ولی از بغضی که وقت رفتن در سینهاش بود فهمیدم کربلا را میخواهد. برای ایوب هم زیارتش را خواستم، دستهجمعی. همانجوری که دوست داشت. آنهایی که ندیدم و نمیدانند اینجا هستم را هم یاد کردم. همه را یاد کردم. برای همه دعا کردم. برای همه خواستم، بهترینها را.
برای خودم اما، خودش را خواستم. همیشه زیادهخواه بودم. زیر قبهاش دعا مستجاب میشود. دلم روشن است.
از یادداشتهای سفر- بعد از اولین زیارت
- ۹۲/۰۳/۲۱