جمال

جاودانگی مرهون حضور توست...

آخرین‌ها

حماسه مردمی هشت دی!

شنبه, ۹ دی ۱۳۹۱، ۰۵:۳۸ ب.ظ

ما توی فسا نُه دی نیامدیم بیرون. هشتم آمدیم، دوازدهم محرم. یادم هست که چهارشنبه بود. حالا خودتان قضاوت کنید ما فسایی‌ها انقلابی‌تریم یا تهرانی‌ها که نهم دی راهپیمایی کردند؟!

نزدیک‌های ساعت نه و نیم با بچه‌های مسجد قرار گذاشته بودیم. ولی همه از هشت آنجا بودند؛ برای هماهنگی شعار و مسیر راهپیمایی. تعدادمان هر دقیقه بیشتر می‌شد. چندتایی پیرمرد هم توی جمع‌مان می‌چرخیدند. آنها هم منتظر حرکت بودند. وعده هم مثل همیشه میدان شهدا. راه افتادیم. با چند نفر از بچه‌ها جلوتر ‌می‌رفتیم. همه با هم حرف می‌زدند. خانم‌هایی که هم مسیر بودند هم پشت سرمان راه افتادند.

حیف بود این همه جمعیت باشد و سوت و کور باشد. دو دل بودم که شروع کنم و از زبان جمعیت شعار بگیرم یا نه. چند تایی را از قبل آماده کرده بودم. دلهره داشتم. قلبم حسابی می‌تپید. این طور موقع‌ها صورتم سرخ می‌شود. می‌ترسیدم تپق بزنم یا صدایم بگیرد. صلواتی را چاق کردم. نگاه‌ها به سمتم برگشت. شروع کردم به شعار دادن: ما پیروان حیدریم/فدائیان رهبریم. نفسم به شماره افتاده بود. بعدی را بلندتر گفتم. بقیه هم بلند جواب دادند. و بعدی و بعدی و بعدی. چند دقیقه‌ای می‌شد داد می‌زدم. بازوی بغل دستی‌ام را فشردم تا ادامه دهد. فهمید خسته شده‌ام و نفسم بالا نمی‌آید. چند تایی هم او گفت. همه جواب می‌دادند.

به فلکه پلیس که رسیدیم جمع دیگری هم با ما قاطی شدند. از طلبه‌های سفیران هدایت بودند. چفیه انداخته بودند و خیلی تر و تمیز راه می‌رفتند. جمع‌های دیگر هم از راه ‌رسیدند. تا میدان شهدا چیزی نمانده بود. شعارها حماسی‌تر شده بود و جواب‌ها کوبنده‌تر. سرد بود ولی هیچ کس به این چیزها فکر نمی‌کرد. چند نفری هم کفن‌پوشان توی جمع دیده می‌شدند.

***

رسیدیم به میدان شهدا. مراسم شروع شده بود. امام جمعه در حال سخنرانی بود. زن‌ها داخل میدان نشسته بودند. تا چشم کار می‌کرد آدم بود. خیابان‌‌های دور و بر هم پر بود از آدم. صحبت‌های امام جمعه هر از چند گاهی با تکبیر و شعارهای مردم قطع می‌شد. چندتایی از پیرمردها روی لبه میدان نشسته بودند و گوش می‌دادند. قرار شد جمعیت به سمت دادگستری حرکت کند. برای اعلام دادخواست از سران فتنه. جوان‌ها سر دسته بقیه و جلوتر از آنها جانبازی شعار جمعیت را چاق می‌کرد. روح الله عبداللهی بود. چند باری نفسش گرفت. با یک لیوان آب به دادش رسیدند. بعد از او هر کسی صدای بلندتری داشت شعار می‌داد.

از بلندگوها چیزهای دیگری شنیده می‌شد. به خش‌خش بیشتر شبیه بود تا شعار. هیچ وقت شعارهایی را که از بلندگوهای راهپیمایی‌ها می‌شنیدم دوست نداشتم. یا کلیشه‌اند یا خروس بی‌محل! می‌گفت: مرگ بر آمریکا! ولی مردم می‌گفتند: این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده. این کجا و آن کجا. گاهی اوقات هم: حسین‌حسین شعار ماست/ولایت افتخار ماست. این یکی را سینه زنان می‌گفتیم. پیرمردهای جمع اشک توی چشم‌شان جمع شده بود. رسیدیم جلوی دادگستری. حلقه‌ای تشکیل دادیم و شروع کردیم به شعار دادن. از آن صریح‌هایش؛ لعن علی عدوک یا حسین … . چند نفری جلوی‌مان را گرفتند. ولی دست برنداشتیم. خوب که این‌ها فقط شعار بود و برای شکستن قبح نگاه چپ به سران فتنه. ولی در این حد هم برخی‌ها راضی نبودند. شنیده‌اید می‌گویند: ما را باش با کی آمده‌ایم سیزده به‌در. حکایت ماست و این ابن‌الوقت‌هایی که آمده ‌بودند راهپیمایی.

 

  • جمال

نظرات (۱۰)

  • پایگاه رسمی مؤسسه فرهنگی دیده بان
  • باسلام

    مطلب شما در پایگاه رسمی مؤسسه فرهنگی دیده بان منتشر شد

    شما نیز میتوانید باگذاشتن پیوند این پایگاه در پیوند های خود، قدمی در راه اعتلای فرهنگ اسلامی بردارید

    یاعلی

  • حاتم ابتسام
  • تهران مرکز است.

    توجه برانگیز...

    بد باشد تعمیم می دهند

    خوب باشد تعمیم می دهند.


    قبل از انقلاب هم همین گونه بود. خیلی از شهرها از جمله تربت  حیدریه حرکت انقلابیشان خیلی زودتر بود و جانانه تر. اما با تاخبر به مرکز رسید...


    زمان فتنه هم شهرهای دیگر زیاد فتانه نداشت. باز هم از مرکز بود که تسری پیدا می کرد و تعمیم داده می شد.


    چه می شود کرد پایتخت است دیگر

    مرکز که باشی کانون توجهی...

    سلام
    بازم دمشون گرم تهرانی 9 دی اومدن بیرون...ما نه دی که نیمودیم برون هیچ، تا الانشم گرفتیم تو خونه نشستیم...باو.ر کن...آخه توی این فصل سرما کی حوصله داره بیاد بیرون...کاش این اتافق توی بهار میفتاد که ما حوصلمون بیاد بیرون بیایم
    به قول معروف :
    ما به خرداد پر از حادثه عادت داریم
    پاسخ:
    ما به زمستان های انقلابی عادت داریم!
    السلام ای وادی کرببلا
    السلام ای سرزمین پر بلا
    السلام ای جلوه گاه ذوالمنن
    السلام ای کشته های بی کفن
    --------------------------------------------
    بــاز دگر بـاره رســیــد اربـعـیــن
    جوش زند خـون حـسـیـن از زمیــن
    شـد چـهـلـم روز عــزای حـسـیــن
    جــان جــهــان بـــاد فدای حـسین
    سلام.
    یادش بخیر.
    من تا اون روز هیچوقت فسایی ها رو اینقدر متحد ندیده بودم.
    ولی نمیدونم چرا همه ی راهپیمایی های مهم در فسا به تجمع تبدیل شده و دیگه اون حال و هوای همیشگی رو نداره.

    عالی بود به جز (( لعن علی عدوک یا حسین))

    بنظرم درست نیست...

    سلام
    با کلیپ استاد دانشمند بروزم و منتظر حضورتون
    موفق باشید
    در پناه یار
    آفرین به فسایی ها!
    ما همون نه دی اومدیم.با بچه کوچک سخت بود ولی حس غرور وافتخار داشتیم و غیرت...

    سلام.تحت تاثیر قرار گرفتیم

    یا نرجس ع

  • محمدباقرفیروزی
  • بحمدالله مردم کشورمون در این چند سال اخیر گامهای بیشتری در مسیر بصیرت یابی برداشته اند اما هنوز تا آن بصیرتی که مد نظر رهبری و دلسوزان فهیم نظام هست راه زیادی در پیش داریم امید که خداوند هم تفضل بیشتری به این مردم کند ، 

    نکته آخر اینکه به نظر حقیر میزان علم و معلومات انسان نمی تواند علت تامه بصیرت باشد ، هرچند چندان بی اثر هم نیست

    پاسخ:
    کلیک رنجه فرمودید جناب فیروزی
    خوش آمدید

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">