1984
از اینکه در بعضی چیزها تردید کنم هیچ نمیترسم. اتفاقا تردید در مسائلی که دیگران آن را «چشمبسته» یا از سر «مشهور بودن» پذیرفتهاند، آدم را رشد میدهد. قبلترها تردید درباره خودم، در جلسه درس یکی از اساتید بدست آمد. مدتها هم با تلاوت قرآن تردیدهایی برایم به وجود آمد.
یک هفته پیش که 1984 تمام شد در موضوعاتی که مطرح کرد تردید کردم. موضوعاتی که یقین پوشالیام درباره آنها روز به روز تقویت میشد. سابقه نویسنده را میدانستم و خوانده بودم که سیاسینویس است. «قلعه حیوانات»ش را شاید دو سال پیش خوانده بودم.
1984 جامعهای به ظاهر انقلابی را نشان میدهد که حکومت حزب همه چیز را در دست گرفته. حتی افکار را. موضوعی که جورج اُوروِل خیلی روی آن مانور میدهد «جرم فکری» ست؛ اینکه کسی درباره اصول و عقاید حزب تردید کند. حالا من بعد از خواندن 1984 به جرم فکری مبتلا شدهام. درباره بعضی چیزها به تردید افتادهام. از «اصالت راهی که انقلاب در پیش گرفته» تا «صداقت بالادستیها». البته بگویم که تردید راه خوبی برای رسیدن به یقین است ولی منزل خوبی برای توقف نیست...
- ۹۱/۰۷/۲۹