جمال

جاودانگی مرهون حضور توست...

آخرین‌ها

مَرد

جمعه, ۳ خرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۳۴ ق.ظ

علی(ع) را لا‌به‌لای صفحات نهج البلاغه پیدا کردم. وقتی از دنیا و ما فیها خسته شده بودم و پی آرامش می‌گشتم، دنبال کسی بودم که دستم را بگیرد و خودم را نشانم بدهد. وقتی این کلمات را برای اولین بار خواندم شیفته‌اش شدم: لا تکن ممن ترجو الآخرة بغیر العمل، و یرجی التوبة بطول الأمل یقول فی الدنیا بقول الزاهدین، و یعمل فیها بعمل الراغبین...[1]

علی(ع) را باید از زبان خودش شناخت. باید خودش لب بگشاید و بگوید: أ أقنع من نفسی بأن یقال: هذا أمیر المؤمنین، و لا اشارکهم فی مکاره الدهر، أو أکون أسوه لهم فی جشوبه العیش! فما خلقت لیشغلنی اکل الطیبات، کالبهیمه المربوطة، همها علفها، او المرسلة شغلها تقممها تکترش من اعلافها، و تلهو عما یراد بها.[2]

روح آزاده و بلند علی(ع) را باید در خطاب‌هایش به دنیا شناخت: یا دنیا یا دنیا! إلیک عنی! أ بی تعرضت؟ أم إلی تشوقت؟ لا حان حینک. هیهات! غری غیری. لا حاجة لی فیک. قد طلقتک ثلاثا لا رجعة فیها. فعیشک قصیر، و خطرک یسیر، و املک حقیر. آه من قلة الزاد، و طول الطریق، و بعد السفر، و عظیم المورد.[3]

بارها برای شهادتش گریه کردم ولی بیش از آن، زندگی‌اش اشکم را درآورد و قلبم را آتش زد. وقتی از زبان خودش خواندم: لقد أصبحت الامم تخاف ظلم رعاتها و أصبحت و أخاف ظلم رعیّتی... لوودت والله أنّ معاویة صارفنی بکم صرف دینار بالدرهم، فأخذ منی عشرة منکم و أعطانی رجلا منهم.[4]

یا آنجا که از دست کوفیان می‌نالد: لوددت أنی لم أرکم و لم أعرفکم معرفة ... قاتلکم الله! لقد ملأتم قلبی قیحا و شحنتم صدری غیظا و جرّعتمونی نغب التهام انفاسا و افسدتم علی رأیی بالعصیان.[5]

علی(ع) نه مرد زمان خودش بود، و نه زمان‌های بعد از خودش. علی(ع) را آفرید تا به همه زمان‌ها و زمانیان نشان بدهد "مرد" کیست.

 

پی‌نوشت:

1- این هدیه‌ای باشد به مناسبت ولادتش برای همه دوست‌دارانش، هر چند برای خودم حزن‌آلود است.

2- عمد داشتم اصل کلام را در میان متن بیاورم و ترجمه‌اش را در پاورقی. نیم ِ علی(ع) را باید در بلاغت کلامش شناخت و نیم دیگرش را در کلامش. ترجمه از خودم هست.

3- مرا ببخشید! عادت به پی‌نوشت‌نویسی نداشتم.



[1] . حکمت 150:  از آنهایی نباش که به آخرت امیدوار است بدون آنکه عملی داشته باشد، و توبه را با آرزوهای دور و دراز به تاخیر می‌اندازد. درباره دنیا مانند زاهدان حرف می‌زند ولی در عمل مانند دنیا خواهان است.

[2] . نامه 45: آیا خودم را به این راضی کنم که به من بگویند "امیر المومنین" در حالی که با مردم در سختی روزگار شریک نبوده و در دشواری زندگی الگوی آنها نباشم؟! آفریده نشده‌ام که غذاهای لذیذ و پاکیزه مرا سرگرم کند، مانند چهارپای فربه‌ای که همه‌ی همتش علفش است و یا چون گوسفند رها شده‌ای که کارش چریدن و پر کردن شکم است و از آینده‌ی خود بی‌خبر است.

[3] . حکمت 77: ای دنیا! ای دنیا! از من دور شو! آیا به من روی می‌آوری؟ یا به من اشتیاق داری؟! زمان [طمع کردن] تو [در من] نرسیده. هیهات! کس دیگری را فریب بده. به تو نیازی ندارم، تو را سه طلاقه کرده‌ام که دیگری رجوعی در آن نیست. دوران تو کوتاه، ارزشت کم و آرزوی تو پست است. آه! از توشه اندک و درازی راه و دوری سفر (منزل) و بزرگی روز قیامت.

[4] . خطبه 97: پادشاهان عالم صبح را در حالی شروع می‌کنند که مردم‌شان از ظلم آنها ترسانند، اما من صبح را در حالی آغاز می‌کنم که از ظلم مردمم می‌ترسم... کاش معاویه با من سر شما معامله می‌کرد، مثل صرافی دینار به در‌هم. ده تن از شما را می‌گرفت و یکی از [یارانش] را به من می‌داد.

[5] . خطبه 27: کاش هیچ‌گاه شما را نمی‌دیدم و اصلا شما را نمی‌شناختم... خدا شما را بکشد که دلم را پر خون کرده‌اید و سینه‌ام را پر از خشم ساخته‌اید. کاسه‌های غم و اندوه را جرعه جرعه به من نوشاندید و با نافرمانی تدبیرم را به باد دادید و فاسد کردید.

 

  • جمال

نظرات (۴)

  • محمدباقرفیروزی
  • با سلام و تبریک به مناسبت ولادت مولایمان امیرالمومنین

    مولا علی علیه السلام(اول مظلوم عالم) هنوز هم در بین ما حتی شیعیان هنوز مظلوم است هم خود ایشان و هم کلام ایشان

    ابن ابی الحدید معتزلی در ذیل خطبه 216 نهج البلاغه می‌گوید: (اگر تمام فصحای عرب در مجلس واحدی اجتماع کنند و این بخش از خطبه برای آنها خوانده شود سزاوار است در برابر آن سجده کنند... سوگند به حقیقتی که همه امت‌ها به او سوگند یاد می‌کنند من این خطبه امیرالمومنین‌علیه السلام را در طول پنجاه سال زندگی بیش از هزار بار خوانده‌ام، هر بار که این خطبه را خواندم موعظه و ترسی در من ایجاد کرد و در قلب و روحم اضطراب شدیدی برپا کرد)

    این کلام یک سنی متعصب معتزلی است در مورد نهج البلاغه .  حال ببینیم ما شیعیان کجا ایستاده ایم می توان به یقین گفت که اکثر متدینین نیز حتی در طول عمر 80 ساله شاید یک بار هم نهج البلاغه را تورّق نکرده باشند تا چه رسد به مطالعه یا تحقیق و غیره

    پاسخ:
    سلام
    خوش آمدید
    غفلت ما از نهج البلاغه حقیقت تلخی است که هیچ جای انکار ندارد.
    اگر امیرالمومنین در زمانه ی ما می زیستند بعید نبود همان کاری که کوفیان با او کردند در حقش روا نداریم.
    ....مبادا هرگز دچار خودپسندی گردی وبه خوبی های خود اطمینات کنی، وستایش را دوست داشته باشی، که اینها همه از بهترین فرصت های شیطان برای هجوم آوردن به توست، وکردار نیک نیکوکاران را نابود سازد...
    مبادا با خدمت هایی که انجام دادای برمردم منت گذاری، یا آنچه را انجام داده ای بزرگ بشماری،یا مردم را وعده ایی داده  سپس خلف وعده نمایی....
    مبادا هرگز در کاری که وفت آن نرسیده شتاب کنی ، یا کاری که وقت آن رسیده سستی ورزی، ویا در چیزی که(حقیقت آ ن )روشن نیست ستیزه جویی نمایی ویا در کارهای واضح وآشکار کوتاهی کنی!تلاش کن تا هر کاری را در جای خود، ودر زمان مخصوص خود، انجام دهی....
    نهج البلاغه ترجمه محمد دشتی ص589الی 591

    هدیه ایی بهتر از این برایت پیدا نکردم....

    پاسخ:
    تا باشد از این هدیه ها
  • علیرضا رنجبر
  • سلام
    ایام و اعیاد رجبیه بر شما دوست عزیز هم مبارک باشه
    حقّاً گزینش خوبی بود از کلام امیرالمؤمنین علی علیه السلام...
    به راستی که علی را باید از زبان علی شناخت...
    هرچند غربت مولا در بیانات ناب حضرتشان موج میزنه...

    نقل این سخنان نغز حضرت امام خمینی رحمة الله علیه هم خالی از لطف نیست:
    بالاترین مصیبتى که بر اسلام وارد شد، همین مصیبت سلب حکومت از حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- بود؛ و عزاى او از عزاى کربلا بالاتر. مصیبت وارده بر امیرالمؤمنین و بر اسلام بالاتر است از آن مصیبتى که بر سید الشهداء- سلام اللَّه علیه- وارد شد. اعظمِ مصیبتها این مصیبت است که نگذاشتند مردم بفهمند اسلام یعنى چه. اسلام حالا هم به حال ابهام دارد زندگى مى‏کند. الآن هم مبهم است. الآن هم نمى‏دانند مردم که معنى اسلام چیست، حکومت اسلامى چیست، اسلام چه مى‏خواسته بکند، چه برنامه‏اى اسلام داشته است در حکومتش. این پنج سال حکومت، یا 5-6 سال حکومت حضرت امیر، این با همه گرفتاریهایى که بوده است و با همه زحمتهایى که از براى حضرت امیر فراهم شد، سلبش عزاى بزرگ است. و همین [دوره‏] پنج ساله و شش ساله، مسلمین تا به آخر باید برایش جشن بگیرند؛ جشن براى عدالت، جشن براى بسط عدالت، جشن براى حکومتى که اگر چنانچه در یک طرف از مملکتش، در یک جاى از مملکتش، براى یک معاهد(1) - یک زن معاهد- یک زحمت پیش بیاید، یک خلخال از پاى او درآورند، حضرت، این حاکم، این رئیس ملت، آرزوى مرگ بکند، که مرگ براى من -مثلًا- بالاتر از این است که در مملکت من یک نفر زنى که معاهد هست خلخال را از پایش درآورند. این حکومتْ حکومتى است که در رفتنش مردم باید به عزا و سوگوارى بنشینند؛ و براى‏ همان پنج روز و پنج ساله حکومتش باید جشن بگیرند؛ جشن براى عدالت، جشن براى خدا، جشن براى اینکه این حاکم حاکمى است که با ملت یکرنگ است بلکه سطحش پایینتر است در زندگى؛ سطح روحى‏اش بالاتر از همه آفاق است، و سطح زندگى‏اش پایینتر است از همه ملت ..(2)

    (1) هم پیمان. مقصود «ذمّى» و آن کسى است که با مسلمانان پیمانى بسته است تا در پناه حکومت اسلامى باشد. اشاره امام به ماجراى حمله عوامل معاویه در زمان حکومت على (ع) به شهر «انبار» است. که در آن یکى از سربازان معاویه خلخال زنى ذمّى را از پایش در آورد..

    (2) صحیفه امام خمینی رحمة الله علیه ، ج 2 ، ص 360
    سخنرانى در جمع علماى نجف
    زمان: 1 تیر 1350 - 28 ربیع الثانى 1391
    مکان: نجف، مسجد شیخ انصارى
  • حسین زارعی داراکویه
  • السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
    سلام
    حسینم، 22خرداد فلکه شاهزاده قاسم دیدمتون،بچه داراکویه

    وبلاگ شما طرح جالبی داره،اگه در مورد آقا امام رضا مطلب بذارید قشنگ تر میشه
    سلام منو به اقا رضا خلیلی اردلی برسونید
    تو حرم خیلی ما رو دعا کنید
    من داخل پیوند های وبلاگم (سمت چپ)وبلاگ شما رو گذاشتم
    اگه یه وبلاگای من سر بزنید خوشحال میشم

    yalasaratolhosain128.blogfa.com
    drjalili128.blogfa.com

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">