جانمایه جهان
چهارشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۱، ۰۲:۳۱ ب.ظ
کوچه را دیدهای وقتی منتظر کسی هستی؟ برایت آنقدر دور و دراز میشود که انگار عالم انتهایی ندارد. عقربههای ساعت را دیدهای؟ مثل این است که پای رفتنشان میلنگد. آفتاب را چطور؟ نورش بیرمق میزند و گرمایش بیجان. یا آسمان؛ با همه وسعتش تنگ میآید.
برای مائی که به زمین چسبیدهایم، جانمایه جهان که نباشد؛ جهان چیزی ندارد به آدمیان ارزانی کند.
- ۹۱/۱۱/۱۱
عاقبت غربی ترین دل نیـز عاشق می شود