جمال

جاودانگی مرهون حضور توست...

آخرین‌ها

عیار

يكشنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۱، ۰۹:۴۳ ب.ظ

 وقت‌هایی هست که آدم کم می‌آورد، می‌بُرد. دیگر نمی‌تواند جلوتر برود. نه اینکه پاهایش یاری ندهد یا بدنش نحیف شده باشد، نه؛ فکرش کار نمی‌کند. اندیشه‌هایش تنگ آمده؛ نمی‌تواند چراغی باشد برای ادامه راهش. در می‌ماند، توی خودش گم می‌شود، کارهایش پوچ می‌شود، از خودش بدش می‌آید. خیلی هنر داشته باشد بروز نمی‌دهد. سکوت می‌کند و دوست دارد با خودش خلوت کند. همه چیز را توی خودش می‌ریزد. سخت است ولی می‌شود.

یک مدت اینجوری زندگی کردن بد هم نیست. حداقل آدم عیار خودش را بدست می‌آورد. می فهمد دردش چیست و گمشده‌اش چیست. شاید هم نفهمید و پیدا نکرد؛ اصراری نیست.

همه این حال و احوال را تجربه می‌کنند. شاید کیفیتش فرق کند ولی اصلش برای همه هست. البته بیشتر توی جوانی است. اگر کسی توانست توی همین دوران خودش را پیدا کند و به جای مطمئنی وصل کند، هر چند خیلی کم و محدود، بعدها می‌تواند راهش را پیدا کند. فقط باید دانست که این فرصت‌ها همیشه برای آدم بدست نمی‌آید.

  • جمال

نظرات (۲)

  • عارف‌حسین
  • این روزهایم به شرح مذکور است...
    .
    .
    .
    .
    .
    دعایم کنید./
    پاسخ:
    شما هم دعا کنید
  • حسین گلزار
  • آره
    والا همینه

    گاهی آدم میخواد خفه بشه

    حوصله نوشتن ندارم .....کتاب سه گزارش کوتاه از نوید و نگار رو بخون ...یه چیزی تو اون مایه ها

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">