زندگی زنده است
زندگی همین لحظههایی است که منتظر سپریشدنش هستیم. همین دقیقههایی است که دوست داریم زودتر بگذرد. همین ساعتهایی است که در کنار هم هستیم، ولی قدرش را نمیدانیم.
آدمها سه دستهاند. اولینشان آنهاییاند که در «گذشته» زندگی میکنند. گذشتهای که خیلی وقت است گذشته. با داشتههای از دسترفتهشان لحظههایشان را میگذرانند. با یاد روزهایی که سپری شده، با آدمهای خاطرات روزهای خوبشان، صبح را شب میکنند.
دسته دوم آنهایی هستند که در «آینده» زندگی میکنند. آیندهای که هنوز نیامده. همیشه نداشتههایی که هیچگاه به آن نمیرسند را آرزو میکنند. در رویاهایشان زندگی را برای خود میسازند. اینها دورترین آدمها به واقعیتاند. خیالپردازتریناند.
اما دسته سوم. تنها این دسته به معنای واقعی کلمهی «زندگی»، زندگی میکنند. در «حال» زندگی میکنند، حال ساده! نه اینکه به آینده چشم ندارند، یا از گذشته عبرت نمیگیرند، نه؛ که زندگی را همین لحظهها، همین ساعتها، همین با هم بودنها، همین درگیریها، برخوردها، رفتنها و آمدنها، تلاشکردنها و خستهشدنها، دوستداشتنها و نفرتداشتنها و ... میدانند. اینها زندگی را تجربه میکنند، یاد نمیکنند. زندگی را میسازند، آرزو نمیکنند.
زندگی زنده است. بین دو معدوم؛ گذشته و آینده.
- ۹۲/۰۶/۲۰